چپیحه آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان چهار شنبه 15 مهر 1394برچسب:, :: :: نويسنده : Chepih
از آنجایی که امروزه پراندن تیکه خیلی عادی شده و یه جورایی نشان دهنده کلاس هست، هر جک و جانور عاشق پیشه ای می بینی زده تو همین کار، خانوم ها هم خواستن از قافله عشق دنیا عقب نیفتن، بلافاصله پس از عبور اون چشم خمار آتیش پاره ی عاشق، هم صدا با هم و در حرکتی خود جوش و انقلابی، چنان بیانات هوشمندانه و فصیح و احساسی را از خودشان متساطع کرده اند که بیا و ببین و شهمات کن. حضرات کرام با صدایی بلند مالامال از هوای عاشقی و احساسات لطیف انسان دوستی، جوری که پسره ی چشم خمار بشنوه، این گل واژه ی تاریخی را پراکنده کرده اند توی محیط زیست که؛ "به چه چهمونی بسته؟" چرا چشاش بسته بود؟
معمولا رسم بر اینه که وقتی پسری از کوچه ای رد میشه، دخترا سرشون رو بگیرن پایین و راهشون رو برن. ولی اینا نه تنها سرشون رو نگرفتن پایین، بلکه صاف زل زده اند تو چهره پسره و موشکافانه به تجزیه و تحلیل قیافه ی ماه او پرداختن و متوجه کورمشنگ بودنش هم شدن. ایول به این همه توجه. احسنت به این همه دقت. مرحبا به این قدرت تشخیص. براوو به این همه ذوق هنری.
پسره هم که حدس می زده احتمالا با عبور کردنش، خانوما یه تیکه ای آماده دارن واسه پروندن، گوشهاشو کرده تیز تا بتونه بشنوه. البته هیچ نیازی به تیز کردن گوش نبوده. جمله ی خانومای کهکشان احساس رو که شنیده، سریع، تا اونا دور نشدن، فی البداهه این جوابیه دندان شکن عشقی رو از خودش ترشح کرده اونم با صدای بلند، بدین شرح: "افتو تیزن!" آفتاب تیزه!
یعنی دلیل اینکه من چشامو خمار کردم، نه حضور قهوه ای شماست، نه خمار مادرزاد بودن چشمون سیاهم، نه هیچ عامل دیگه ای نیست. فقط و فقط آفتاب تیزه وگرنه که ملال دیگه ای نیست.
اما از شانس بدش اون روز هوا کاملا ابری بوده و خبری از آفتاب نبوده.
اومد جوابیه صادر کنه تا روی خانوما رو کم کنه، آبروریزی به بار آورده و از شانس گندش صداشو هم شنیدن و شروع کردن به خنده و جیغ و زاغ و وولک!
خوبه آدم قبل از صادر کردن گل واژه، دو ثانیه فکر کنه. نه؟
پيوندها
![]() |